کرسی کاربرد آموزه‌های فلسفی در حل بحران‌های معنا برگزار شد


کد خبر :
879

هفتمین کرسی ترویجی با مجوز شورای اعطای مجوزهای حوزه علمیه خراسان و توسط دبیرخانه رقابت های نخبگانی علوم عقلی با عنوان «کاربرد آموزه‌های فلسفی در حل بحران‌های معنا» در سالن نشست‌های علمی هتل ولایت مشهد در تاریخ ۱۰ اسفندماه ۱۴۰۲برگزار شد.

هفتمین کرسی ترویجی با مجوز شورای اعطای مجوزهای حوزه علمیه خراسان و توسط دبیرخانه رقابت های نخبگانی علوم عقلی با عنوان «کاربرد آموزه‌های فلسفی در حل بحران‌های معنا» در سالن نشست‌های علمی هتل ولایت مشهد در تاریخ ۱۰ اسفندماه ۱۴۰۲برگزار شد.
در این کرسی که با ارائه سرکار خانم دکتر رضایی پژوهشگر علوم عقلی برگزار گردید، حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی شیروانی عضو هیأت علمی گروه فلسفه و کلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و دکتر عباس جوارشکیان عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی، به نقد و بررسی کرسی پرداختند و مدیریت علمی این کرسی بر عهده حجت الاسلام دکتر محمد هادی کمالی مدرس حوزه و دانشگاه بود.
در ابتدای کرسی خانم دکتر رضایی اظهار داشتند در جهان امروز، بحران معنا در زندگی بشر یک امر فراگیر است و به بیماری قرن تبدیل شده است، و این پدیده انبوهی از بیماری های روانی مانند پوچ گرایی و افسردگی و میل به خود کشی را به دنبال خود آورده است.
دانش فلسفه به جهت گره خوردن با مبدأشناسی، فرجام شناسی، انسان شناسی و هستی شناسی بستر مناسبی برای حل آسیب های ناشی از بحران های معناست و فلسفه اسلامی به عنوان یکی از مکاتب فلسفی غنی به جهت ایجاد یک جهان‌بینی عقلانی منطبق با فطرت و شریعت، می‌تواند، نگرش‌ها و اندیشه‌های تاثیرگذار در رفتار و عمل فرد، را در زندگی معنادار کند. از این‌رو ابزار مناسبی برای حل بحران‌های ناشی از عصر معنویت جدید است.
ایشان در ادامه آموزه های فلسفی زیادی را برشمردند که می تواند در حل بحران های معنا موثر باشد. از جمله آن اصول بنیادین عبارتند از اصالت وجود، تشکیک در وجود، امکان فقری، حرکت جوهری استکمالی، اتحاد عالم و معلوم، روحانیه البقاء بودن نفس، امتناع تخلف معلول از علت تامه، واقعیت نداشتن اتفاق و ... که هریک از این موارد با توضیح خاصی در جهان‌بینی عقلانی و حل بحرانهای معنا نقش مفید دارند.
این اصول فلسفی آموزه‌هایی نگرش‌ساز هستند که جهان‌بینی فرد را می‌سازند، جهان‌بینی دستمایه اعتقادات و ایدئولوژی‌هاست و اعتقادات دستمایه رفتار‌ها. بنابراین در مواجهه با فرد بحران‌زده که در تبیین معنای زندگی دچار خلأ گشته می‌توان به‌سان یک درمانگر، رفتارهای او را ریشه‌یابی کرد و با کشف اعتقاداتی که این رفتار‌ها را ساخته است به جهان‌بینی او رسید و با تصحیح جهان‌بینی او با این آموزه‌های فلسفی در گام اول اعتقادات و ایدئولوژی او را تصحیح کرد و درگام دوم رفتار‌های او را از حالت بحرانی خارج کرد.
در ادامه حجة الاسلام و المسلمین دکتر علی شیروانی نظرات خود را درباره این پژوهش مطرح نمودند. اهم نکات بیان شده توسط ایشان به شرح ذیل است:
الف. نباید توقع داشت که مباحث انتزاعی مانند فلسفه، کاملا در مسائل زندگی و اجتماعی قابلیت پیاده سازی داشته باشد.
ب.  در موضوع بحران های معنا معضلات و مسائل متعددی داریم که همه آنها را نمی توان با فلسفه پاسخ داد. فقط آن دسته معضلاتی که ناشی از جهان بینی نادرست است با فلسفه قابل حل و رفع است. ما نباید بار اضافی بر دوش فلسفه اسلامی بگذاریم و استفاده نابجا از آموزه های فلسفی بکنیم. مسائلی مانند اصالت وجود و تشکیک وجود هیچ کمکی در حل بحران های معنا نمی کنند.
ج. یکی از باورهایی که به زندگی معنا می دهد، عقیده به معاد است، و بدون آن حتی اگر اعتقاد به مبدأ هم وجود داشته باشد، زندگی معنا پیدا نخواهد کرد.
د. به طور کلی این مقاله توانسته است ارتباط خوبی میان مسائل فلسفی و معنا بخشی به زندگی ایجاد کند.
سپس دکتر عباس جوارشکیان دانشیار دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی نیز نکات ذیل را به عنوان نظرات خویش درباره این مقاله ابراز نمودند:
الف. آموزه های فلسفی مطرح شده در این مقاله نیاز به تبیین بیشتر دارد. اینکه چگونه اصالت وجود یا تشکیک یا امکان فقری یا علم و عالم و معلوم یا حرکت جوهری به حل بحران معنا کمک می کند؟ آیا بر اساس اصالت ماهیت یا تباین وجودات یا امکان ماهوی ، نمی توان بحران های معنا را حل نمود؟
ب.  یکی از آموزهای فلسفی که مطرح شده است جسمانیة الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس است. قبول داریم که روحانیه البقا بودن نفس در معنا بخشی به زندگی موثر است، اما جسمانیة الحدوث بودن نفس، هیچ تاثیری در این مساله ندارد و باید این دو از هم تفکیک شود.
ج. مهمترین مساله ای که به ایجاد بحران معنا می انجامد و باید با فلسفه حل شود، مساله شر است که در این مقاله اصلا به آن پرداخته نشده است.
د. همچنین مساله خداشناسی کمک زیادی به حل بحران های معنا می کند که در این مقاله اصلا به آن اشاره نشده است.
در انتها ارائه دهنده برخی از اشکالات را وارد دانسته و بر دو نکته تأکید نمودند؛ اول آنکه آموزه های فلسفی مورد اشاره در این تحقیق، تنها بخشی از مهمترین آموزه های فلسفی اثر گذار بر تولید معنا در زندگی و حل و درمان بحران های معنا می باشد و نگارندگان ادعایی در خصوص احصاء جمیع آموزه های موثر بر معناسازی در زندگی نداشته و اذعان دارند که این امر تتبع دقیق تر و پژوهش مبسوطتری را می طلبد. مطلب دیگر این است که آموزه های ذکر شده برای حل و درمان بیماری های مرتبط با معنا قطعا برای استفاده در فرآیند درمان نیازمند ساده سازی و تبیین در قالب گزاره های قابل درک برای بیماران و مبتلایان است.


عضو شوید :

لینک کوتاه :
pajuhesh.hozehkh.com/?p=879

برچسب ها :

اشتراک گذاری :
اشتراک گذاری :

اخبار مرتبط

ارسال نظرات

پر بازدید